سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پارسال رفته بودم یکی از ادارات آموزش و پرورش نزدیک گرگان.وارد اداره شدم موقع اذان بود،یکی از کارمندا رو دیدم در حالی که جورابش دستش بود،نه که جورابش مچاله تو دستش باشه ها،نه،قسمت کش بالای جورابشو گرفته بود ،دستاشم هی اینور اونور می کرد،خودتون حدس بزنین دیگه جورابی که از صبح پای این آقا بوده چه بویی می تونه بده!(ایش چه پست بو داری شد!) پشت کفشش رو خوابونده بود،پاهاشو رو زمین می کشید و از ریش بلند نا مرتبش هم آب می چکید،دل و رودم داشت بالا میومد.
دیروز هم رفتم یکی از موسساتی که کلاسهای تقویتی برگزار می کنه می خواستم تقاضای کار بدم گفتند مسئولش داره نماز می خونه،منتظر شدم تا بیاد رو صندلی نشسته بودم دیدم یه خانم جوونی اومد جوراباش دستش،کفشش رو هم رو زمین می کشید اومد پشت میز نشست شروع کرد به جوراب پا کردن.خانم دیگه ای که اونجا بود بهش اشاره کرد و گفت مسئول ایشونن.با یه اکراهی نگاش کردم اصلاً دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم!
نمی دونم قصدشون از این کار چیه جدا از اینکه شخصیت خودشون رو زیر سوال می برن یه جورایی به ارباب رجوع هم به نظر من توهین می شه،فکر کن رفتی اونجا شیک پا رو پا انداختی نشستی این خانم میاد جلوت می شینه جوراب پاش می کنه!نمی تونن همون تو نماز خونه جوراب بپوشن بیان بیرون؟!یا اون آقا نمی تونست جورابشو بپوشه ،سر و صورتش رو خشک کنه؟!تنها دلیلی که می شه واسه کارشون پیدا کرد اینه که می خوان همه بفهمند اینا نماز خوندن!

پ ن:نمی دونم چرا بعضیا فکر می کنن واسه این که نشون بدن با دین و ایمانن باید شلخته و کثیف و با ریش بلند و نامرتب باشن.(به کسی توهین نشه گفتم بعضیا،چون خودم کم از اینجور آدما ندیدم.)

 


نوشته شده در  یکشنبه 86/2/30ساعت  1:43 عصر  توسط هم آوا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دانم
مادر که می شوی
اوووف
مثال نقض
هجوم افکار
نوشتن
[عناوین آرشیوشده]